عکسهای سیاه دختر مدرسهای در دستان پسر شرور!
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۵۶۸۲۳
دختر نوجوانی با مراجعه به پلیس از پسری شکایت کرد که او را با عکسهایی تهدید میکرد که پنهانی از او گرفته بود.
به گزارش خراسان، دختر ۱۶ ساله ای که که در کلاس نهم دبیرستان تحصیل میکرد و مدعی بود از این همه اشتباه در زندگی خسته شده و میخواهد با فراموش کردن گذشته مسیر درست زندگی را انتخاب کند، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: فرزند بزرگ خانواده هستم و خواهری کوچکتر از خودم دارم، اما روزگار تلخ من از ۴سال قبل زمانی آغاز شد که مدام به منزل پدربزرگم رفت وآمد میکردم و در واقع آنجا به منزل دوم من تبدیل شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر ومادرم نیز هیچگونه سختگیری در این زمینه نمیکردند چراکه آنها هم دوست داشتند من اوقاتم را در خانه پدربزرگم سپری کنم، ولی من به خاطر یکی از بستگان نزدیکم به آنجا میرفتم که او نیز مدام به خانه پدربزرگم میآمد.
روابط بین من و حمید به گونهای پیش رفت که او از من سوءاستفاده میکرد، ولی نمیتوانستم این موضوع را برای اطرافیانم بازگو کنم. حمید پسر جوانی بود که بسیاری از بستگان و فامیل به او احترام میگذاشتند و معتقد بودند او پسری درسخوان و مودب است.
آرامآرام طوری از حمید نفرت پیدا کردم که دیگر به خانه پدربزرگم نیز نرفتم، اما همواره درگیری ذهنی داشتم و از این موضوع بسیار رنج میبردم. از طرفی هم نمیفهمیدم چرا پدر و مادرم اینگونه و با خیال راحت مرا رها میکنند و کسی به این فکر نمیکند که در خانه پدربزرگم چه میگذرد.
از طرف دیگر، کنجکاوی بیشتر و آزاد بودن در خانواده مرا به سوی ارتباط با پسری جوان کشاند که با او در ایستگاه مترو آشنا شدم. او که کتاب و کیف مدرسهام را دیده بود، ادعا کرد کتابهای آموزشیای دارد که همه سوالات امتحانی را پاسخ داده است. همین موضوع به آشنایی و ارتباط بین من وارسطو انجامید و من بدون تامل درباره عواقب دوستیهای خیابانی به ارتباط تلفنی با او ادامه دادم و گاهی نیز در خیابان یا فضای سبز با یکدیگر قرار ملاقات میگذاشتیم.
اما او روزی با حیله و نیرنگ مرا به منزلشان کشاند که پدر و مادرش در خانه نبودند. ارسطو که مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد و به زودی به خواستگاریم میآید، از من خواست حجاب از سر بردارم و کنار او راحت باشم. در همین حال اگرچه من سعی کردم فاصلهام را با او حفظ کنم، ولی ارسطو به طور پنهانی از من عکس و فیلم گرفت.
حالا که فهمیدهام اینگونه روابط خیابانی فرجام تلخی دارد و نمیخواهم دیگر به این ارتباط غیراخلاقی ادامه بدهم، تهدیدم میکند که تصاویرم را برای پدرم میفرستد و من هم از رسوایی و آبروریزی میترسم چراکه پدرم موقعیت اجتماعی بالایی دارد.
با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری از سوی سرهنگ غلامعلی تیموری (رئیس کلانتری امام رضا (ع)) بررسیهای قانونی برای احضار پسر جوان و اقدامات روانشناختی درباره عکسهای سیاه و بازگشت دختر نوجوان به مسیر صحیح زندگی در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
tags # اخبار حوادثمنبع: زیسان
کلیدواژه: اخبار حوادث خانه پدربزرگم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۵۶۸۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جان تری: تلاش فرگوسن برای انتقالم باورنکردنی بود اما من عاشق چلسی شده بودم
اسطوره چلسی و لیگ برتر انگلیس از تلاشهای منچستریونایتد برای انتقالش به اولدترافورد میگوید.
طرفداری | سر الکس فرگوسن ماهها برای انتقال جان تری تلاش کرده بود.
جان تری در جدیدترین صحبتهای خود در پادکست سایمون جردن، از تلاشهای منچستریونایتد برای انتقالش به اولدترافورد پرده برداشت. پس از تغییر سرمربی آکادمی وستهم، تری باید به سراغ باشگاه جدیدی میرفت. او فرصت انتقال به چلسی، منچستریونایتد و آرسنال را داشت. اسطوره آبیها در نهایت تصمیم گرفت راهی استمفوردبریج شود و تا پایان دوران حضورش در این باشگاه، بیش از 500 بار پیراهن چلسی را بر تن کرد. جان تری در این مورد گفته است:
آرسنال فرش قرمز برایم پهن کرده بود، منچستریونایتد هم همینطور، اما چلسی هیچ کاری نکرد. تنها چیزی که به من پیشنهاد داد، یک جفت کفش برای اولین فصل و دو پوند هزینه رفت و آمد با قطار بود. سر الکس فرگوسن هر هفته یا ماهانه با خانه ما تماس میگرفت، با پدرم و با من صحبت میکرد و بررسی میکرد که به مدرسه میروم، همه کارها را درست انجام میدهم و تمرین میکنم. واقعا باورنکردنی بود.
با وجود تلاشهای وسوسه کننده سرمربی افسانهای منچستریونایتد، جان تری عاشق چلسی شده بود. او در این مرود میگوید:
وقتی وارد چلسی شدم، میدانستم که باشگاه مناسبی برای من است. احساس میکردم خانهام را پیدا کردهام، میدانید، مثل زمانی که وارد خانهای میشوید و احساس میکنید که برای 20 سال آینده آنجا خواهید بود، این حس را در چلسی داشتم. نمیدانم چه بود، چون خودم از مدرسه به تمرین میرفتم. در ساعت 16:30 مدرسه را ترک میکردم تا ساعت هفت به آنجا برسم. دو پوند را هرگز برای قطار پرداخت نمیکردم. از 14-15 سالگی برای چند سال به این سبک زندگی کردم. باید تصمیم میگرفتم که کدام تیم را انتخاب کنم اما من عاشق چلسی شده بودم.
پدر جان تری هوادار سر سخت شیاطین سرخ بود. مدافع سابق سهشیرها از پدرش میگوید:
وقتی در چلسی فرمهای مدرسهام را امضا میکردم، آنها برای من و خانوادهام غذا تدارک دیده بودند... قبل از امضا، پدرم عصبانی شد و گفت «لعنتی، باید با منچستریونایتد قرارداد امضا کنی!».
از دست ندهید ????????????????????????
درخواست دروسی: سردار را در رم حفظ کنید اختلاف علنی رئیس فدراسیون با مجری تلویزیون اعتراض هوادار بارسلونا: ژاوی، مرد سر حرفش میماند! رد پای آرتتا؛ اورتون بعد از 14 سال لیورپول را در خانه شکست داد!